“-چاي ميخوري يا قهوه؟

-همون چاي خودمون”

بازگشت به خويشتن در سينماي ايران

خوشمله، دخمل، .... دیگه انتهای صمیمیت و باحال بودن دخترها

کثیری از معلم‌های راهنمایی و دبیرستان، بیشتر اوقات را به زل‌زدن و حرف‌زدن با برخی از دانش‌آموزان سفید می‌گذراندند. و در اکثر اوفات لبخند چندش‌آوری بر چهره داشتند

باز کردن گره‌ی سیم‌های هدفون، یکی از آبزوردترین کارهای دنیا

“پرتقالي‏شدن پوست”

يكي از مشمئز كننده‏ترين تعبيرات براي تبليغ كرم‏هاي آرايشي

تو رو خدا نگاه کن، 70's اونور Pink Floyd ئه، اونوقت 70's ما بیژن خاوری

از بعد از ساختن پروفایل فیس بوک، آرشیو کامل عکس های عروسی هایی را که در آن شرکت کرده بود در اختیار دنیا می گذاشت

"کبوتر با کبوتر، باز با باز، کند همجنس با همجنس پرواز"

از دیرباز، یافتن مصداق برای این مثال، ذهن جماعتی را به خود مشغول کرده

این مردم نجس اند

کسی که شعرای محبوبش سهراب و شاملو باشند و نویسنده ی محبوبش پائولو کوئیلو، طبیعتا شخصیت سیاسی محبوبش هم میشه چه‌گوارا

با این که هیچ تعریفی از انحراف جنسی نداشت، تمام تلاشش را می کرد تا من را یک منحرف جنسی بداند

در این ایام، مجری‌هایی که به صورت زنده، از حماسه‌ی 22 بهمن گزارش می‌دند رو اصلا از دست ندید

واقعا راه رفتن با کفش پاشنه بلند کشنده نیست؟

بارها نزدیک بود گوشه ی چشمم با انتهای چتر عابرین جر بخورد

بادام هندی، اولین عضو از آجیل که زودتر از همه فقدانش احساس می شود

حتی خود این وبلاگ هم در امر تسریع خز شدن مینیمال نویسی تاثیر به سزایی دارد

دستشویی، بهترین پناهگاه در مهمانی های شلوغ